دستهایم گره بر دامن تو
بوی پیراهن تو
اشکم از چشم روان
پی تو کوی به کو می گردم
مثل یعقوب که در سوگ فراغ
نور در چشم ترش سوسو زد
لرزش شانه من
دل دیوانه من
چشم من چشمه اشک غم توست
سر به سجاده عشق
رکعتی چند نماز
اشکهایم همه شد آب وضو
در قنوتم که دعای فرجت می خوانم
سجده ام بوی گل یاس به خود می گیرد
اشکم از چشم روان
بوی پیراهن تو
دستهایم گره بر دامن تو...